سیاسی
بايدن و افغانستان، پيمان استراتيژيک يا توافقنامه دوحه؟
سرانجام جو بایدن دموکرات در امریکا با غلبه بر ترمپ به قدرت رسید. او در ۷۸ سالهگی و پس از سومین تلاش خود برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری، حالا مایه امید بسیاری از کشورهای جهان شده است.
آن گروه از منتقدان و مخالفان سرسخت ترمپ که او را تهدیدی برای امریکا و ثبات جهانی می دانستند، اکنون می توانند به تغییراتی چشم بدوزند که بایدن وعده انجام آن را داده است. در این میان اما کشورهایی هم هستند که بدون دریافت تعهد قاطع و صریح و مطمئن، انتظار دارند، بایدن طبق میل و مراد آنان عمل کند. دولت مستقر در کابل یکی از همین دولت هاست.
در افغانستان اشرف غنی، رییس جمهور ضمن تبریک گفتن آغاز به کار حکومت جو بایدن در امریکا گفته است که افغانستان در این شرایط دشوار با شروع دوباره شراکت برای صلح و مبارزه با مشکل چندبعدی تروریزم در کنار شریک بنیادی خود، ایالات متحده امریکا قرار میگیرد.
اما پرسش این است که آیا امریکا نیز اراده مشابهی دارد؟ به بیان بهتر، آیا واشنگتن هم مصمم به بازگشت به اتحاد استراتیژیک و ایستادن در کنار کابل برای مقابله با تهدیدهای مشترک و استفاده از فرصت های ایجادشده خواهد بود؟
در این باره عمیقاً تردید وجود دارد، زیرا نه بایدن و نه مقامهای نزدیک به او تاکنون هیچ اطمینانی در این زمینه نداده اند. خبر بدتر این است که بایدن حتا در زمانی که معاون بارک اوباما بود، مایل به حضور نظامی سنگین و پرهزینه امریکا در افغانستان نبود و در این باره با رییس خود، اختلاف نظر داشت.
اکنون پس از سالها آیا او بر همان باور باقی مانده یا وضعیت سیاسی و امنیتی در افغانستان، دیدگاه او را تغییر خواهد داد؟
شرایط چندان امیدوارکننده نیست. وضعیت به وضوح بدتر شده است. طالبان قدرت گرفته اند. دولت مرکزی به شدت تضعیف شده و اقتدار و سلطه سراسری خود را از دست داده است. از سوی دیگر، دولت قبلی امریکا نیز با طالبان یک پیمان صلح امضا کرده که به نظر نمی رسد چندان با بنیانهای تفکر بایدن در قبال جنگ افغانستان، بی ارتباط یا مخالف باشد.
همچنین در میان مواضع اندک و مبهم او درباره افغانستان، تعهد به خروج نظامیان امریکایی و پایان دادن به طولانی ترین جنگ تاریخ امریکا هم دیده میشود، ضمن آنکه او بر هماهنگی بیشتر با شرکای استراتیژيک امریکا و احترام به دستاوردهای ۱۹ سال اخیر هم تاکید میکند.
بر این اساس، بعید به نظر میرسد که بایدن در انتخاب میان پیمان استراتیژيک اوباما- کرزی و توافقنامه صلح ترمپ – ملا هبت الله، بر سر دوراهی قرار داشته و دچار تردید باشد.
او که به دنبال پایان دادن به جنگ و بازگرداندن نظامیان امریکایی است، چه بستری بهتر از توافق صلح با طالبان؟ افزون بر این که پیمان استراتیژيک، اصولاً برای حضور هژمونیک دایمی امریکا طراحی شده و اصولاً چنین امکانی را برنمیتابد.
در این میان، اما یک مشکل جدی وجود دارد و آن، ابراز علاقه بایدن و تیم امنیتی او به حفظ یک گروه کوچک از نظامیان امریکایی در افغانستان است، چیزی که تصور نمیشود طالبان به آن روی خوش نشان دهند.
رهبران طالبان از همین حالا اخطار داده اند که در صورت هرگونه تلاش برای حضور نظامیان امریکایی در افغانستان و یا کژتابی دولت جدید امریکا از خروج کامل نظامیان آن کشور بر اساس جدول زمانی تعیین شده در توافقنامه دوحه، جنگجویان آن گروه آماده اند تا جنگ بی امان خود علیه نیروهای خارجی در افغانستان را از سر بگیرند، چیزی که دولت جدید امریکا را وارد ورطهیی خطرناک میکند که در آن، هم شکست توافق دوحه، قطعی است و هم امکان حضور کم هزینه و سودمند قوای امریکایی در هاله یی از ابهام قرار میگیرد.
بر این اساس، در حال حاضر میتوان پیشبینی کرد که بایدن هم به توافق دوحه متعهد خواهد ماند و برخلاف رویاپردازی اشرف غنی، بعید است به پیمان استراتیژیک اوباما – کرزی بازگردد، اما بخش های محرمانه توافقنامه دوحه، شاید سرنوشت نهایی سیاست بایدن در قبال افغانستان را تعیین کند، چیزی که در حال حاضر حتا اشرف غنی هم از آن بی خبر است.
علی موسوی