قبلاً موضع اشرف غنی در قبال صلح هرچند زیاد روشن نبود، اما از گفتار و رفتار او این استنباط وجود داشت که او حاضر به کوتاه آمدن در روند صلح نیست و تلاش دارد تا زمان تکمیل شدن دوره پنج ساله دوم حکومتش، از قدرت کنارهگیری نکند. اما به تازهگی برخی از نشانهها در گفتار آقای غنی بروز کرده که میتوان مبتنی بر آن از آغاز عقبنشینی تدریجی وی ازموضع قبلی سخن گفت.
در آخرین مورد آقای غنی در گفتوگو با بی بی سی، گفت که تکمیل شدن دوره دوم ریاست جمهوری به اندازه صلح اهمیت ندارد. هرچند او تاکید کرد که برای انتقال قدرت یگانه راه وجود دارد که همانا انتخابات است، اما این گفته الزاماً به معنای تکمیل شدن دوره دوم ریاست جمهوری نیست. میتوان انتخابات زودهنگام برگزار کرد.
موضع قبلی آقای غنی را میتوان این گونه صورتبندی کرد: انتقال قدرت از طریق انتخابات زمانی صورت گیرد که دور دوم ریاست جمهوری طبق مفاد قانون اساسی به پایان رسیده باشد. معنای این حرف این است که در آستانه برگزاری پنجمین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، نتیجهای از گفتوگوهای صلح بیرون شود که مبتنی برآن طالبان نیز بر اساس یک توافق صلح آتش بس کرده و وارد روند سیاسی شده و در انتخابات اشتراک کنند.
موضع فعلی آقای غنی را میتوان این گونه صورت بندی کرد: انتقال قدرت از طریق انتخابات صورت گیرد. در اینجا قید زمانی وجود ندارد و معنایش این است که انتخابات میتواند زودهنگام و بر بنیاد توافق سیاسی با طالبان برگزار شود.
هرچند هنوز روشن نیست که آقای غنی از تغییر موضعاش در این زمینه چه هدفی را دنبال میکند، اما هرگاه او در این زمینه صادق و متعهد باشد، میتوان گفت که این تغییر موضع یک تحول مهم سیاسی در روند صلح به شمار میرود و راه را برای تسریع بیشتر روند صلح هموار میکند.
یک احتمال این است که آقای غنی تحت فشار خارجیها در این زمینه نرمش نشان میدهد و این نرمش بیشتر جنبه یک شعار دارد و به احتمال زیاد در عمل چنین نرمش و انعطافی وجود نداشته باشد. اما احتمال دوم این است که آقای غنی متوجه شده که با این وضعیت ادامه دادن دشوار است و بهتر است که آهسته آهسته آماده کنارگیری از قدرت شود.
اما به فرض اینکه تغییر موضع آقای غنی بر یک اراده مستحکم برای تأمین صلح استوار باشد و او واقعاً آماده کناره گیری شده باشد، در این صورت تا رسیدن به یک نقطه مشترک با طالبان نیز فاصله زیادی وجود دارد. اینکه آقای غنی اکنون بر پایان دوره دوم کاری خود تاکید نمیکند میتواند یک پیشرفت تلقی شود، اما اینکه او تاکید مجدانه دارد که انتقال قدرت حتماً باید از طریق انتخابات باشد، از این تاکید این نتیجه بیرون میشود که او میخواهد تا برگزاری انتخابات(حالا شاید انتخابات زودهنگام) خودش در رأس قدرت باشد. این تاکید بازهم در روند صلح مسألهساز است. به احتمال زیاد آقای غنی با این کار میخواهد که طرح حکومت موقت و انتقالی را خنثی کند. شاید با این محاسبه که تا زمان توافق دو طرف روی زمان برگزاری انتخابات زودهنگام، فرصتی هست که او در قدرت باشد و همچنان این طرح این خطر را دارد که طالبان آن را نپذیرند و به این ترتیب دلیلی به ادامه کار آقای غنی در ارگ باقی بماند.
با بروز نرمش و انعطاف از سوی آقای غنی، او در روند صلح از موقف برتر برخوردار میگردد. او پس از این استدلال خواهد کرد که آماده انتقال قدرت پیش از پایان کارش در دوره دوم ریاست جمهوری است. این موضع، طالبان را زیر فشار قرار میدهد. طرفهای ناظر و کشورهای بیرونی حامی روند صلح به طالبان خواهند گفت که اشرف غنی آماده کنارگیری از قدرت شده و شما نیز باید آماده باشید که از خواست کنارهگیری فوری آقای غنی پیش از برگزاری انتخابات بگذرید و روی یک جدول زمانی برای برگزاری انتخابات زودهنگام زودتر به توافق برسید.
به احتمال زیاد که طالبان با این طرح آقای غنی موافقت نکنند. چون این طرح این احتمال را در خود دارد که ممکن زمان بیشتری صرف توافق روی جدول زمانی برگزاری انتخابات شود، زمان زیاد دیگری صرف توافق روی سایر مسایل اختلافی دیگر شود و برگزاری انتخابات نیز در شرایط کنونی به نفع طالبان نباشد و به این ترتیب این روند تا آنجا به درازا بکشد که به راستی عمر حکومت دوم آقای غنی به پایانش نزدیک شود و از این روند نفعی عاید حال طالبان نگردد.
شاید تیم ارگ نیز چنین محاسبهای داشته باشد. یعنی برنامه از نظر زمانی طوری سنجیده شده باشد که به صورت مرحلهوار به گونهای در روند صلح انعطاف نشان داده شود و عقبنشینی شود که این روند دستکم سه سال را در بر گیرد.
اما به همه حال، نفس اینکه آقای غنی از تاکید بر پایان دوره کاری دوم ریاست جمهوری منصرف شده و به نحوی به برگزاری انتخابات زودهنگام رضایت نشان داده، میتوان آن را یک گام به پیش در جهت دست یابی به توافق صلح تعبیر کرد. البته سرعت دستیابی به توافق صلح، با وجود انعطاف آقای غنی، بستگی به تمایل جدی طالبان به صلح و سایر طرفهای ذیدخل دارد. یکی از این طرفها امریکاییها هستند. اگر آنان فشار خود را بر ارگ ریاست جمهوری افغانستان بیشتر کنند، این احتمال وجود دارد که آقای غنی بیشتر انعطاف نشان دهد و آماده شود که قدرت را به یک حکومت اشتراکی موقت یا انتقالی براساس یک توافق سیاسی واگذار کند.
طالبان نیز اگر تمایل جدی به صلح داشته باشند، میتوانند که تغییر موضع آقای غنی را یک گام به پیش تلقی کنند اما این گروه چنین تمایلی نداشته باشد ممکن تغییر موضع آقای غنی را فریبکارانه تلقی کند و حاضر به گفت وگوهای جدی و نتیجه بخش نشود که در نتیحه این وضعیت باز هم به نفع آقای غنی تمام خواهد شد که بهانه برایش برای ماندن در قدرت فراهم خواهد شد.
احزاب سیاسی عمده مخالف حکومت که خود را طرف اصلی صلح با طالبان میدانند، پارلمان، کشورهای خارجی و سایر عناصر دخیل نیز میتوانند تغییر موضع آقای غنی را به فال نیک بگیرند و تلاش شان این باشد که با افزودن فشارهای سیاسی او را بیشتر راغب به انعطاف بسازند. اگر همه تلاش ها در این جهت بسیج نشود، احتمال اینکه آقای غنی از موقعیت تازه ایجاد شده به نفع ماندن خویش در قدرت بهرهبگیرد، بسیار قوی است. در این صورت آقای غنی خود را قهرمان صلح نیز خواهد خواند و به کارش در ارگ نیز ادامه خواهد داد.