ترجمه

آيا دولت بايدن وکاملا توافق‌نامه ميان طالبان و دولت ترمپ را خواهد پذيرفت؟

چگونه مي‌توان در سال 2021 ثبات را در افغانستان ايجاد کرد؟

برگردان به فارسی سیده مطهر                                       The Express Tribune – Dr Moonis Ahmar
——————————————

سال ۲۰۲۰ پرچم‌دار عبور از بن‌بست و دست‌یابی به موفقیت در گفت‌وگوهای امریکا و طالبان که منجر به امضای توافق‌نامه در ۲۷ فبروری شد و آغاز گفت‌وگوهای صلح بین‌الافغانی را در پی داشت، بود. اگر در ۱۰۰ روز اول دولت آقای بایدن‌‌ و خانم کاملا، نیروهای امریکایی در افغانستان باقی ‌بمانند و هیچ پیشرفت مثبتی در گفت‌وگوها بین طالبان و دولت افغانستان مشاهده ‌نشود، سال ۲۰۲۱ چالش برانگیز خواهد بود.

از سپتامبر سال ۲۰۲۰، زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه ایالات متحده برای صلح افغانستان، به منظور ایجاد انگیزه در روند صلح، مرتباً از اسلام‌آباد، کابل و دهلی دیدار کرد. وی در سفر خود در اوایل جنوری ۲۰۲۱ به اسلام آباد، با رییس ستاد ارتش و دیگر مقامات عالی رتبه پاکستان دیدار کرد و انتظار داشت اسلام‌آباد نقش مهمی در ترغیب طالبان به تشکیل دولت موقت داشته باشد که این امر می‌تواند زمینه را برای روند صلح افغانستان و خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان هموار کند. چرا خلیل‌زاد – که سفیر امریکا در عراق و افغانستان نیز بود و به عنوان یک مقام امریکایی افغانستانی تبار پاسدار قدیمی منافع امریکا در این کشور جنگ‌زده است – مرتباً به پاکستان سفر می‌کند؟  اهداف وی در دیدارهای دوره‌یی با مقامات عالی رتبه پاکستان چیست؟  آیا دولت بایدن وکاملا وی را به عنوان مذاکره‌کننده ارشد برای افغانستان حفظ خواهد کرد یا وی با شخصی دیگری عوض خواهد شد؟

خلیل‌زاد که تحصیلات خود را در کابل به اتمام رساند، در دهه ۱۹۷۰ افغانستان را به مقصد ایالات متحده ترک کرد و پس از تحصیل در دانشگاه‌های مختلف امریکا در اواسط دهه ۱۹۸۰ به وزارت امور خارجه ایالات متحده راه پیدا کرد.  وی که به زبان های پشتو و دری تسلط دارد، نقش محوری در متقاعد کردن رهبری طالبان در جریان مذاکرات دوحه برای دست‌یابی به توافق با ایالات متحده برای حمله نکردن علیه نیروهای امریکایی در افغانستان و عدم استفاده از خاک افغانستان برای تروریسم داشته است؛ و در عوض وی رضایت دولت ترمپ را برای خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان جلب کرد.

حتا بعد از آن، خشونت در افغانستان ادامه داشته است و به دو دلیل عمده، بقای توافق‌نامه امریکا و طالبان در دولت بایدن-کاملاً زیر سوال رفته است.

دلیل اول، توافق دوحه پس از صرف نظر کردن دولت کابل حاصل شد و دلیل دوم، ملاحظات که متحدان ناتو و پنتاگون در مورد خروج کامل نیروهای امریکایی / خارجی از افغانستان دارند؛ ترس از این‌که این خلا منجر به خشونت و جنگ داخلی دیگری شود.

کشوری مانند افغانستان که بیشتر از ۲۰۰ سال نسبت به پاکستان قدمت دارد و نتوانسته است به عنوان یک کشور یک‌پارچه دربیاید، علت اصلی آن، خشونت بی‌وقفه، دولت و جامعه پراکنده آن کشور است. فقدان زمینه های مشترک برای بیرون کشیدن افغانستان از دهه‌ها بی‌ثباتی و جنگ، به دلیل فرهنگ و طرز تفکر تفرقه‌افکنانه یی است که به جای انسجام و همزیستی باعث ایجاد اختلاف می‌شود. اگر این‌گونه نمی‌بود، طالبان و سایر گروه‌های افغانستانی که از منافع مختلفی نماینده‌گی می‌کنند به جای تحمیل اراده و ایدئولوژی خود بر دیگران، بر حل مسالمت‌آمیز توافق می‌کردند. همین اختلاف داخلی و دو قطبی بودن در افغانستان است که باعث مداخله و اشغال خارجی‌ها شده است. در این زمان مدرن هیچ کشوری وجود ندارد که حمله و اشغال توسط سه قدرت بزرگ جهان را تجربه کرده باشد: انگلیس، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده.  شکافته‌گی‌های مانندِ ‌محافظه‌کار بودن، وجود سیستم‌های فئودالی، قبیله‌یی، فرقه‌یی و قومی در افغانستان همراه با عدم موفقیت در ایجاد کنترل دولت بر تمام بخش‌های افغانستان، کشور را به کشوری شکننده، ناکام و شکست‌خورده تبدیل کرده است.

پس از یازده سپتامبر و انحلال رژیم طالبان توسط حمله به رهبری امریکا، هزاران افغانستانی که به دلیل جنگ کشور را ترک کرده و در غرب جاگزین شده بودند، برای کمک به بازسازی سرزمین ویران شده خود بازگشتند. افغانستانی‌ها فکر می‌کردند که با حمایت غرب و سایر کشورهای دوست می‌تواند افغانستان را به کشوری با ثبات و شکوفا تبدیل کند.  اما به زودی فهمیدند که اشتباه می‌کنند، زیرا به دلیل شکست در حکومت‌داری، فساد گسترده و ناامنی، کمک آنها برای تغییر سرنوشت افغانستان بسنده نبود.

بعید به نظر می‌رسد که افغانستان در سال ۲۰۲۱ با ثبات و آرام باشد، و آن به این سه دلیل عمده:

اول، هیچ نشانه‌یی در طالبان مشاهده نمی‌شود که آنها از خشونت علیه نیروهای امنیتی افغانستان دست بردار باشند. در ۱۵ جنوری، یک حمله طالبان منجر به کشته شدن چندین سرباز افغانستان شد. ادامه‌یابی گفت‌وگوهای صلح با ادامه حملات طالبان و هدف قرار دادن نیروهای امنیتی افغانستان ممکن نیست.  تا زمانی که طالبان موضع سازش ناپذیر خود را اصلاح نکنند، توافق نکنند که به بخشی از روند سیاسی تبدیل شوند، یک حزب سیاسی تشکیل دهند و در انتخابات شرکت کنند، نمی‌توان انتظار صلح در افغانستان را داشت. اگر رهبری طالبان فرماندهان تندرو شان را در میدان جنگ به دلیل عدم پذیرش دولت افغانستان، مقصر خشونت می‌داند مشکل این است که طالبان هنوز خواستار واگزاری دولت به آنها هستند تا آنها بتوانند «امارت اسلامی افغانستان» را دوباره برقرار کنند. ادعای آنها برای گرفتن قدرت با زور به ضرر شان خواهد بود، زیرا با مخالفت های زیادی روبه‌رو خواهند شد.

دوم، هنوز مشخص نیست که آیا دولت بایدن-کاملا توافق‌نامه دوحه را که شامل دولت افغانستان نیست، خواهد پذیرفت یا خیر. آیا اکنون ایالات متحده با خروج کامل نیروهای خود توافق خواهد کرد؟ زیرا ناتو و پنتاگون هم ملاحظات خود را در مورد استراتیژی خروج اعلام کرده اند؛ به نظر آنها خلای ایجاد شده خطرناک خواهد بود و افغانستان را به یک جنگ داخلی تازه می‌کشد.

منتقدان افغانستانی توافق‌نامه دوحه استدلال می‌کنند که این امر مانند معامله با القاعده است.  هیچ نشانه‌یی وجود ندارد که طالبان روابط خود را از متحد سابق شان، القاعده، جدا کرده و رابطه بین این دو، پس از ترک نیروهای خارجی و سقوط دولت کابل، آشکار خواهد شد. کابوس بازگشت طالبان برای به دست گرفتن دوباره قدرت و تحمیل نسخه شریعت طالبانی، یک افسانه نیست بلکه یک واقعیت است، زیرا در موارد متعددی طالبان این موضوع را روشن ساخته اند که اگر دوباره به قدرت برگردند همان سیاست‌هایی را که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ دنبال می‌کردند، اجرا خواهند کرد.

سوم، در این وضیعت خطرناک، پاکستان نه راه پس دارد و نه راه پیش: اگر نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، کشور در مرحله جدیدی از جنگ داخلی فرو خواهد رفت و منجر به هجوم تازه پناه‌جویان می‌شود که حصار خاردارهای مرز پاکستان و افغانستان را از بین می‌برند؛ و اگر نیروهای خارجی در افغانستان بمانند، این به معنای دوام خشونت و تروریسم است، بنابراین هرج و مرج، بی‌نظمی و بی‌ثباتی در همسایه غربی پاکستان عمیق‌تر خواهد شد.

حمایت قبلی پاکستان از طالبان و سیاست «دخالت‌گر» آن در افغانستان از زمان خروج نیروهای شوروی در فبروری ۱۹۸۹ هنوز هم اسلام‌آباد را به مشکل مواجه می‌سازد، زیرا این امر باعث ایجاد زخم‌ها و کینه عمیق در جامعه افغانستان نسبت به نحوه تلاش اسلام‌آباد برای تحمیل رژیم مورد حمایت خود در کابل شد.

راه خروج از این خشونت و بی‌ثباتی در افغانستان برگزاری رفراندم در مورد پیوستن طالبان افغانستان به روند سیاسی و پیروی از یک راه دموکراتیک از طریق انتخابات است. رفراندم، اگر به روشی بی‌طرفانه و مسالمت‌آمیز برگزار شود، به تصمیم‌گیری در مورد نقش آینده طالبان در افغانستان کمک خواهد کرد.

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار