سیاسی

کی افغانستان را به هم ريخت؟

نخست‌وزیر عمران خان در آخرین مصاحبه‌اش با پی‌بی‌اس درست گفت که ایالات متحده «واقعاً همه چیز را در افغانستان خراب کرد». وی همچنین به درستی انگیزه امریکا را برای حمله به افغانستان زیر سئوال برد. در مصاحبه‌ دوم با رسانه‌ افغانستانی، وی این موضوع را که پاکستان به جای طالبان صحبت می‌کند، رد کرد. این امر به لحاظ تخنیکی درست است. اما اگر بخواهیم دایره اخلاق را حفظ کنیم، باید اعتراف کرد که این فقط ایالات متحده نبود که افغانستان را به هم ریخت. سایر کشورها، به‌ ویژه پاکستان نیز به ایجاد فاجعه در افغانستان کمک کردند.

بیایید به زمانی بازگردیم که ظاهراً اتحاد جماهیر شوروی چشم به «آب‌های گرم خلیج فارس» داشت. پس از حمله شوروی به افغانستان در دسمبر ۱۹۷۹، گفته می‌شد که پاکستان قدم بعدی است. از نظر رونالد ریگان، این امپراتور شیطانی و کمونیست‌های بی‌خدا و بی‌دین آن در حرکت بودند و باید متوقف می‌شدند. جنرال ضیاالحق گفت، موافقم، در غیر آن پاکستان و اسلام به گونه مرگباری تهدید می‌شوند.

این‌‌که پاکستان در خطر قرار گرفته، تبلیغات جعلی و عمدی بود. شوروی با اقتصاد رو به زوال، هیچ ظرفیتی برای حرکت بیشتر به سوی پاکستان یا آب‌های گرم نداشت. در واقع، پاکستانِ مشتاق فرش سرخ را زیر پای چینی‌ها در گوادر پهن کرد و برخلاف اظهارات وحشتناک جنرال ضیا، اسلام در موجودیت کمونیست‌ها در امان است، حتا اگر مسلمانان اویغور نباشند.

پس از حمله، همه ما می‌دانیم چه اتفاقی افتاد. سفارت امریکا در اسلام‌آباد میزبان بزرگ‌ترین عملیات مخفی جهان با جنگ‌جویان آموزش‌دیده از سراسر جهان اسلام بود. سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان با تأمین بودجه و منابع، به سی‌آی‌ای کمک کرد تا اولین جهاد بین‌المللی جهان را سازماندهی کند. یک دهه پس از حمله، جنرال حمید گل رییس آی‌اس‌آی، در حالی که جلو روزنامه نگاران حاضر بود و بروتش را می‌چرخاند، با غرور و مباهات به جهانیان گفت که او و افرادش اتحاد جماهیر شوروی را فرو ریختند.

در ۱۹۸۵ شوروی خسته، آماده خروج از افغانستان بود. «خونریز»های دولت ریگان (اصطلاحی که توسط اقبال احمد ابداع شد) دارای افرادی مانند ریچارد پرل معاون وزیر دفاع امریکا بود که افغانستان را محلی برای دادن درسی به روس‌ها می‌دید.

هنگامی که رقیبش در جنگ سرد متلاشی شد، امریکا پیروزمندانه صحنه ویران را ترک کرد. انتظار نمی‌رفت مجاهدین – که ریگان به گرمی از آن‌ها در کاخ سفید استقبال کرده بود – «نوع دلتا»ی مرگبار را طراحی و راه‌اندازی کنند. این جهش‌یافته‌ها مرکز تجارتی جهان را با خاک یکسان می‌کنند و باعث می‌شوند ایالات متحده با عجله دوباره برگردد و با صدای بلند وعده بازسازی افغانستان را بدهد و افراط‌گرایانی را که قبلاً علیه روسیه استفاده می‌کردند، نابود کنند. ۲۰ سال بعد، امریکا پس از باختن روحیه‌اش در مبارزه و خردشدن شهرت و اعتبارش، این کشور را ترک می‌کند.

ترک افغانستان با این عجله زمینه را برای جهنم هموار کرد. با پیشروی طالبان و فتح شهرها، امیدها برای صلح نیز محو می‌شود. دلیلی وجود ندارد که انتظار داشته باشیم وضعیت نسبت به ۱۹۹۶ متفاوت باشد، زمانی که جنازه‌ها از چراغ‌های کنار خیابان آویزان، ریش و بروت بالای مردان فرض و زنان مجبور به پوشیدن برقع و آموزش برای دختران متوقف بود.

روسیه و امریکا مسوول اصلی فاجعه در افغانستان هستند، اما پاکستان نیز مبرا نیست و در این قضیه دخیل است. با وجود جنرال میرزا اسلم بیگ به عنوان معمار سیاست پاکستان نسبت به افغانستان تمرکز بر عمق استراتیژیک در برابر هند بود. و به این ترتیب، پاکستان دهه‌ها برای رهبران طالبان، جنگ‌جویان و خانواده‌های آن‌ها محل اقامت و مراقبت‌های بهداشتی فراهم و از آن‌ها حفاظت کرد. اگر ما خلاف آن را ادعا کنیم، هیچ‌کس باور نمی‌کند.

اگر قرار است افغانستان یک کشور متمدن شود، باید بر مبنای قانون اساسی اداره شود که آزادی بیان، انتخابات، تقسیم قدرت و حقوق بشر را در کنار ارزش‌های اسلامی مجاز می‌داند. مردانی با نگاه‌های وحشی که قدرت را به زور گرفته‌اند، این کشور را از فاجعه‌ای به فاجعه‌ دیگر سوق خواهند داد. طالبان افغانستان و طالبان پاکستانی – کسانی که در دسمبر ۲۰۱۴ کودکان را در مکتب دولتی ارتش کشتند – برادران ایدیولوژیک هستند. یکی می‌خواهد کابل را تصرف کند در حالی که دیگری چشم طمع به تصاحب اسلام‌آباد دوخته، ولی خود را با اقدامات تروریستی راضی می‌کند. به جای حمایت از طالبان، منافع بلند‌مدت پاکستان با دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی در افغانستان بسیار بهتر تأمین خواهد شد.

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب خبرگزاری دید

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار