سرمقاله
دولت موقت شام آخر غنی
خبرگزاري رويترز گزارش داده که دولت امريکا مصمم است حکومت کنوني افغانستان را تغيير دهد و طالبان را از پناهگاههاي امن شان خارج کند.
در گزارش رويترز آمده که دولت امريکا در صدد ايجاد اداره موقت در افغانستان است.
بر بنياد طرح جديد دولت امريکا، تا زماني که روي يک قانون اساسي جديد موافقه و براي انتخابات زمينه سازي نشود، حکومت موقت اداره امور افغانستان را به پيش خواهد برد.
در اين برنامه آمده که آتشبس به وجود ميآيد و يک کميسيون بر آن نظارت خواهد کرد.
بر بنياد اين طرح، تا زمان برگزاري انتخابات، شوراي ملي يا با حضور گسترده نمايندهگان طالبان تشکيل ميشود و يا منحل ميشود.
همچنين بربنياد اين طرح دولت موقت افغانستان به هيچگونه فعاليت گروههاي تروريستي اجازه نخواهد داد.
در اين طرح از طالبان خواسته شده که روابط نظامي خود را با کشورهاي همسايه قطع و پناهگاههاي خود را ترک کنند.
صرف نظر از اين که اين طرح سرانجام به کجا ميرسد و اشرف غني چگونه ارگ قدرت را ترک خواهد کرد، واقعيتي که نميتوان ناديده گرفت اين است که شرايط کنوني دولت افغانستان، سرنوشت مبهم آن و خطر روي کار آمدن يک دولت موقت بر بنياد طرح صلح امريکايي، نتيجه سالها تلاش مذبوحانه اشرف غني براي پيروي بي چون و چرا از دستورات واشنگتن و بي اعتنايي تحکم آميز او به آرا و خواستههاي مشروع مردم افغانستان است.
آقاي غني در نخستين روز کاري خود در دولت وحدت ملي، پيمان استعماري امنيتي با امريکا را امضا کرد. او با اتکا و اطمينان به ابدي بودن اين پيمان، عمداً دموکراسي و مردم سالاري را به گونه اي بازگشت ناپذير تضعيف کرد و مردم را از صحنه تصميم گيريهاي سياسي بيرون راند. او شکافهاي اجتماعي، سياسي و قومي را گسترش داد، جامعه را به صحنه تقابلهاي قومي و ايدئولوژيک تودهها تبديل کرد، گسلهاي خفته خصومتهاي تباري و مذهبي را احيا کرد، رهبران بزرگ سياسي را از کانونهاي تصميم سازي ملي طرد کرد و کل قدرت سياسي کشور را تنها با حضور چند مهره فاسد و فاشيست، سازمان داد.
آقاي غني به اميد حمايتهاي هميشگي واشنگتن، حتا مفاد روشن قانون اساسي افغانستان را نقض کرد و با دستبردهاي وقيح و آشکار به انتخابات، اراده آزاد مردم افغانستان براي تعيين سرنوشت خود را از آنها گرفت. او که با تقلبهاي گسترده در انتخابات سال 2014 در نهايت با دخالت جان کري امريکايي به قدرت رسيد، در انتخابات بعدي نيز همان رويه را تکرار کرد تا قدرت غاصبانه خود را براي يک دوره ديگر تمديد کند.
اکنون که امريکا دست از حمايت او برداشته، اتحاد استراتيژيک کابل – واشنگتن فروپاشيده و صلح به جاي دموکراسي و انتخابات، در استراتيژي امريکا اولويت پيدا کرده است، آقاي غني به صورت مذبوحانه و رياکارانه اي از آمادهگياش براي برگزاري انتخابات «شفاف» و زودهنگام خبر ميدهد و آن را اصلي غير قابل معامله ميداند.
اين تلاشها اما به جايي نخواهد رسيد، زيرا انتخاباتي که تنها کارکرد آن مشروعيت بخشيدن به قدرت بي ريشه اشرف غني به هدف خنثي کردن طرح صلح امريکايي باشد، هيچ سودي براي مردم ندارد و تنها نتيجه آن، تمديد و چه بسا تشديد وضعيت بحراني جاري در ابعاد گسترده تر خواهد بود. مردم ميدانند که آقاي غني هيچ تعهدي در قبال انتخابات و انتخاب دموکراتيک راي دهندهگان ندارد و به نتيجه اي که بايد از صندوق هاي راي بيرون بيايد، معتقد نيست. از سوي ديگر، آنان به اين نتيجه رسيده اند که آقاي غني، قدرت لازم را براي مهار و مديريت بحران ندارد و در شرايطي که ديگر نه از حمايت داخلي برخوردار است و نه همراهي مؤثر و معنادار قدرتهاي خارجي را با خود دارد، حضور او در رأس هرم قدرت، شرايط فاجعه آميز کنوني را تقويت خواهد کرد.
با اين حساب، اشرف غني بايد براي شام آخر قدرت خود در ارگ رياست جمهوري آماده شود. او بايد از تاريخ اسلاف قبيله گرا و مردم ستيز خود درس گرفته باشد که وابستهگي و سرسپردهگي به قدرتهاي استعماري خارجي، پاياني حقارت آميز و ذلت بار دارد، زيرا اين حمايت ملي و پشتيباني مردمي است که به يک رهبر سياسي، عزت و عظمت پايدار و زوال ناپذير مي بخشد و او حتا اگر قدرت خود را نيز در نتيجه طرحهاي توطيه آميز خارجي از دست بدهد، بازهم عزيز و بزرگ و گرامي باقي خواهد ماند و بر قلب ميليونها نفر حکومت خواهد کرد، لذتي که اشرف غني هرگز آن را تجربه نميکند.
نرگس اعتماد