سرمقاله

روند صلح، آماده‌گی ‌غني  برای اتخاذ «تصميم‌های سخت»

 

اشرف غنی، رییس جمهوری گفته است که تصمیم اخیر پیمان ناتو مبنی بر این‌که درباره خروج نیروهای خود از افغانستان هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده، «فرصتی برای تسریع روند صلح» با طالبان ایجاد کرده است.

آقای غنی در مصاحبه با «بی‌ بی سی» گفته: «ما باید به یک توافق سیاسی برسیم.» اوهمچنان گفت: «نیروی انسجام همان چیزی است که من برای جلوگیری از یک فاجعه روی آن حساب می کنم. ترس‌های زیادی از فرورفتن در یک جنگ داخلی وجود دارد.»

اشرف غنی گفت كه دوره ریاست جمهوری پنج ساله او کمتر از صلح اهمیت دارد. او افزود: «آینده توسط مردم افغانستان تعیین خواهد شد، نه توسط كسی كه پشت میز نشسته و رویاپردازی می‌کند.»

او گفت: «از طرف ما، ما احساس فوریت می‌كنیم، ما مایل به اتخاذ تصمیم‌های سخت هستیم و تصمیمات سختی نیز لازم است. ۴۰ سال خشونت در این كشور كافی است.»

این نشان دهنده تغییر است، تغییر جدی و اساسی رییس جمهوری که حتا از سوی متحدان و حامیان سیاسی پیشین‌اش نیز متهم می‌شود که جمهوریت را دست ابزار بقای خود در قدرت و اشباع حس جاه طلبی خویش قرار داده است.

اکنون صدای دولت موقت، رساتر از همیشه شنیده می‌شود، نه فقط از تریبون‌های طالبان، بلکه حتا از حنجره کسانی که در روزگاری نه چندان دور، از اشرف غنی حمایت می‌کردند.

اما همه می‌دانند که این صداها تعیین کننده نیست، این تصمیم ارباب کبیر، جو بایدن است که نقشه راه جنگ و صلح افغانستان را تعیین می‌کند.

آقای غنی که از پیروزی بایدن، عمیقاً خوش‌حال بود و موضع گیری‌های او و دیگر مقام‌های امریکایی و نیز شرکای امریکا در ناتو را به مثابه حمایت از «جمهوریت» و دولت خودش تفسیر می کرد، اکنون ظاهراً به این نتیجه رسیده که روند دوحه، از نظر واشنگتن، تنها مسیر موجود برای رسیدن به یک راه حل است، راه حلی که نیاز به یک قربانی بزرگ دارد و این قربانی کسی دیگر نه بل اشرف غنی خواهد بود.

رییس جمهوری که پیشتر، دولت موقت را انقطاع سیاسی می‌دانست و درباره خطرات خونین آن هشدار می‌داد و تاکید می‌کرد که تا او زنده است، اجازه تشکیل دولت موقت را نخواهد داد، اکنون از یک راه حل سیاسی سخن می‌گوید، از آماده‌گی‌اش برای اتخاذ تصمیم‌های سخت خبر می‌دهد و بر اهمیت صلح نسبت به قدرت پنج ساله خود تاکید می‌کند.

این به وضوح، نشان‌گر یک تغییر جدی و حیاتی است، هرچند هنوز آقای غنی معتقد است که «افغانستان، ویتنام نیست» و دولت او سقوط نخواهد کرد. شاید هم حق با او باشد، زیرا در صلح، کسی درباره سقوط و براندازی حرف نمی‌زند، اما دولت موقت و عبوری، بازتعریف ساختارهای اصلی نظام، بازخوانی قانون اساسی و اصلاحات وسیع در ترکیب و سازمان نیروهای مسلح و… از اصول اجتناب ناپذیر هرگونه توافق صلح خواهد بود.

از سوی دیگر، رییس جمهوری که متحدان و حامیان سیاسی‌اش را یکی پس از دیگری از دست داده، فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و قومی قوی و مطمئن است و در طول این مدت، عامدانه و آگاهانه همه فرصت های موجود و ممکن برای ایجاد اجماع فراگیر سیاسی‌، ملی و قومی بر محور نظام، ارزش‌های قانون اساسی و دستاوردهای ۲۰ ساله را نابود کرده است، تنها امیدش برای بقا، وزیدن نسیم تغییر و امید از افق واشنگتن بود که این انتظار نیز احتمالاً رنگ باخته است.

اما صرف نظر از عوامل مؤثر در تغییر احتمالی نگاه آقای غنی به قدرت و آماده‌گی او برای اتخاذ تصمیم های سخت، واقعیت این است که راه صلح از بازتعریف ساختارهای اساسی نظام می‌گذرد، زیرا نظام کنونی، قانون اساسی و دولت مسلط، ظرفیت کافی برای حل و هضم طالبان را ندارد. اگرچه اشرف غنی پیشتر می‌گفت که چتر جمهوریت، وسیع است و می‌تواند همه جریان‌ها را تحت پوشش قرار دهد، اما وضعیت درباره گروهی که در خوش بینانه ترین حالت بیش از نصف خاک کشور را در اختیار دارد و صاحب ارتش، ایدئولوژی، برنامه عمل و خوانش خاص خود از حکومت، قدرت و نظم سیاسی است، متفاوت است. آقای غنی پیشتر معتقد بود که می‌توان طالبان را نیز مانند حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در چارچوب نظام جذب کرد و به این ترتیب، بدون آن‌که اقتدار او در رأس دولت صدمه ببیند، به صلح دست یافت، اما واقعیت این است که پروسه جذب حزب اسلامی هم شکست خورده و امروزه گلبدین نه تنها نظام را قبول ندارد، دولت را دست نشانده می داند و دولت موقت را تنها راه حل می‌داند، بلکه به سبک سال‌های فعالیت تروریستی‌اش، ارگ را به محاصره و براندازی و سقوط تهدید می کند، این خطر درباره طالبان ده‌ها برابر بیشتر خواهد بود.

عبدالمتین فرهمند

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار