اندیشه و شناخت
پيامدهای انتقلاب از ديدگاه پوپر
کلمة انقلاب ميتواند يک واژگوني مسالمتآميز و يک واژگوني خشونتآميز معني دهد. مارکسيسم اين دو معنا را بازگذاشته است.
حاصل واژگوني خشونتآميز اغلب ديکتاتوري است. چنين بود در انقلاب قرن هفدهم انگلستان که به ديکتاتوري کرامول انجاميد؛ در انقلاب قرن نوزدهم فرانسه که به ديکتاتوري روبسپير و ناپلئون انجاميد؛ در انقلاب روسيه که به ديکتاتوري استالين انجاميد. پس پيداست که آرمانهاي انقلابي و حاملهايشان تقريباً هميشه قرباني انقالب ميشوند. تغييرات مسالمتآميز چيزي به کلي سواي اين است و براي ما ممکن ميسازد که مراقبت عواقب ناخواسته و آرزو نشدة کارهايمان باشيم و آنها را، هنگامي که چنين عواقبي نمودار ميگردد، به گاه تغيير دهيم. بدين ترتيب تغييرات مسالمتآميز، قضايي ميآفريند که در آن انتقاد آشکار از اوضاع موجود اجتماعي با خشونت سرکوب نميشود و چهارچوبي به وجود ميآورد که اصلاحات بعدي را ممکن ميسازد.