فرهنگ و هنر

پاسخ به یک پرسش: چه تفاوتی میان زبان پارسی و دری است؟

جاویدفرهاد

نگاهی به پیشینه‌ی زبان پارسی

زبانِ پارسی از روز گارِ باستان تا اکنون؛ یعنی در سه مرحله‌ی زبانی (پارسی باستان: زبانِ روزگارِ هنخامنشیان، پارسی میانه: زبانِ دوره ی اشکانیان و زبانِ فارسیِ امروز که از آن در کلیدِ واژه‌های زبان شناختی به نام «فارسیِ نو» یاد می‌شود)، هیچ تفاوتی ماهوی و ذاتی با زبانِ دری ندارد؛ یعنی در واقع می‌شود گفت که هردو (پارسی و دری، یا به تعبیری پارسیِ دری، هیچ گونه فرقی با دری که واژه‌ی دیگری از زبانِ پارسی است ندارد. به زبان ساده تر می‌توان گفت که زبانِ پارسی، نام دیگرش همان «دری» است و هردو واژه در واقع نامی‌ست برای یک زبان که همان پارسی است.

برخی به دلیل سیاست‌های عوام‌فریبانه وگرایش های شؤونیستی که بر آنان – عمدن – اِعمال شده، به غلط این تفاوت در گویش (لفظ) را به معنای تفاوت در زبان تلقی کرده‌اند و برداشت شان این بوده (و تا اکنون نیز همین برداشت در نزدِ برخی وجود دارد) که دری زبانی‌ست که در جغرافیایی به نام افغانستان و پارسی هم زبانی‌ست که در سر زمینی به نام ایران کاربُرد دارد (و به همین قیاس تاجیکی هم در تاجیکستان)؛ در حالی که با توجه به پیشینه‌ی زبان پارسی که بحثش در حوزه‌ی زبان شناسی تأریخی مشخص است، دری و تاجیکی دو گویش یا دو لهجه است که بیشتر تفاوت صوری شان در شیوه‌ی گویش است و نه در ساختارِ اصلی و چهارچوبِ ماهوی زبان. بر بنیادِ نمونه‌هایی که در شعرِ سخن‌ورانِ پارسی مانند: فردوسی، ناصرخسروبلخی، حافظ و… وجود دارد، هیج تفاوتی میان زبانِ پارسی (فارسی) و دری نیست؛ بل هر دو نام (پارسی و دری) نام‌هایی اند از یک زبان که «فارسی» یا «پارسی» نامیده می‌شود.

فردوسی در این باره می‌گوید: «بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی» ناصر خسرو هم گفته است: «من آنم که در پای خوکان نریزم مراین قیمتی دُرّ لفظِ «دری» را » و «حافظ» نیز اشاره می‌کند: «ز شعرِ دلکشِ حافظ کسی شود آگاه که لطفِ طبع و سخن گفتنِ «دری» داند» و باز همو (حافظ) سروده‌ است: «شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قندِ پارسی که به بنگاله می‌رود»

افزون بر این نمونه‌ها، کاربرد ترکیبِ «فارسیِ دری» که باز گوکننده‌ی یگانگی دو نام برای یک زبان است (و در واقع اشاره‌ای‌ست به این که میانِ پارسی و دری هیچ فرقی وجود ندارد) خود گواه آن است؛ چنان‌چه زنده یاد «قهار عاصی» نیز گفته‌ است: «تا پارسیِ دری سخن‌دان آرد از بلخ و نشاپور و بدخشان آرد» اما دریغ و شوربختی این‌جاست که برخی از سیاسیون و زبان نفهمانِ صاحب‌نظر؟! تا هنوز تفاوت میانِ گویش (لهجه) و زبان را نمی‌دانند و یک‌سره کاربردِ واژه‌های با شناسنامه‌ی پارسی را به عنوان واژه‌های زبانِ ایرانی، غیرِمُجاز می‌پندارند و به هر واژه‌ی اصیلِ پارسی، هوّیت ایرانی می‌دهند.

نخست از همه اینان باید بدانند که واژه‌های پارسی در سه حوزه‌ی جغرا فیایی افغانستان، ایران و تاجیکستان، دارای هوّیت یگانه اند و زبانِ پارسی، زبانِ واحدِ پارسی زبانانِ جهان است. زبانِ پارسی، با توجه به تفاوت‌های گویشی آن در هر حوزه‌ی جغرافیایی، متعلق به پارسی زبانان است و تفاوت در زبان نه؛ بل در گویش یا گونه‌ی تلفظ است؛ چنانچه در افغانستان نیز با توجه به تفاوت‌های گویشی در مناطقِ مختلف، زبانِ پارسی چند گونه تلفظ می‌شود؛ امّا این تفاوت در گویش، به معنای تفاوت میانِ زبانِ پارسی و دری نیست. زبانِ پارسی، زبانِ واحد با گویش‌های متفاوت است، و این تفاوت در گویش میانِ افغانستانی‌ها ،تاجیکستانی‌ها، ایرانی ها و سایر هم‌زبانان، به معنی تفاوت در زبان نیست.

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار