وقتي سخن از «صهيونيسم» به ميان مي آيد، فوراً حکومت اسرائيل در ذهن آدمي مجسم مي شود و وقتي سخن از اسرائيل مطرح مي شود، آن را با رژيم صهيونيستي مترادف مي دانيم. دليل اين واقعيت، ارتباط تنگاتنگي است که ميان صهيونيسم به معناي يک تفکر و اسرائيل به معناي يک نظام وجود دارد. آن تفکر خميرمايه اين نظام است.
صهيون در اصل نام کوهي است که در جنوب بيت المقدس قرار گرفته و مشرف برآن است و بسياري از قلعه ها و ابنيه مقدس يهوديان بر فراز يا عمق اين تپه قرار گرفته است.
صهيونيسم اشاره به تفکري است که خواهان احياي يهود و گسترش نفوذ آن به سراسر فلسطين است با اين همه مفهوم اين کلمه طي 50 سال اخير متفاوت از گذشته شده و به تفکري اطلاق مي شود که از اجتماع رهبران گروه هاي تندرو و تروريست يهودي در دامنه اين کوه در 1926ميلادي شکل گرفت. گروه هاي متعصب يهودي در سال هاي جنگ دوم جهاني تصميم گرفتند به طور مخفيانه يهوديان سراسر جهان را به فلسطين انتقال دهند.
شعار «کشتار و آزار يهوديان در اروپا» بهانه اي بود تا اين گروه هاي تند رو يهودي تصميم قبلي خود را در مورد تشکيل حکومت واحد يهود در فلسطين از طريق کوچاندن خيل عظيم يهوديان اروپا به اين سرزمين عملي سازند. انتخاب فلسطين براي تأسيس حکومت يهودي به خاطر کثرت يهوديان در مقايسه با ساير نقاط جهان و همچنين تقدس اين سرزمين از نظر يهوديان بوده است! زيرا فلسطين به هر حال زماني موطن حضرت موسي (پيامبر آئين يهود) بوده است مع الوصف يهوديان در زمان تأسيس اسرائيل نسبت به جمعيت مسلمانان بومي به شدت در اقليت قرار داشتند.
موسي (پيامير آئين يهود) بوده است، مع الوصف يهوديان در زمان تأسيس اسرائيل نسبت به جمعيت مسلمانان بومي به شدت در اقليت قرار داشتند.
گروه هاي تندرو يهودي با نامهاي، ايرگون، اشترن، پالماخ، هاگانا، و … که چهره هايي مانند مناخم بگين، اسحاق شامير، موشه دايان و غيره رهبري و فرماندهي آنها را بر عهده داشتند، در سال هاي جنگ دوم جهاني موفق شدند به بهانه آزار يهوديان در اروپا به تصميم قبلي خود براي تأسيس دولت يهودي در فلسطين جامه عمل بپوشانند. در اجراي اين تصميم امريکا و بعضي از دولت هاي اروپايي به خصوص انگلستان که تا آن زمان بخش عمده خاورميانه از جمله فلسطين را در اشغال خود داشت، حامي يهوديان بودند.
دولت انگليس يهود از عاملان و بانيان اصلي ظهور اسرائيل بود. انگليس ها از 20 سال قبل از تأسيس اسرائيل، از طرح ايجاد دولت يهود حمايت ميکردند و افکار عمومي دولت هاي غربي را براي مواجه شدن با پديده ظهور اسرائيل در فلسطين آماده کرده بودند.
به هر حال اين تصميم عملي شد و در ماه مي 1948 يکي از رهبران اصلي يهوديان به نام بن گوريون رسماً در يک جلسه سياسي، تأسيس حکومت اسرائيل را اعلام کرد. اين حکومت همانگونه که گفتيم حاصل توافقي بود که رهبران اصلي گروه هاي تندرو يهودي با تبائي و همفکري يکديگر، يک سال قبل از آن در دامنه کوه صيهون، بناي يک حاکميت نژاد پرستانه را در فلسطين گذارده بودند. حکومتي که بدين ترتيب در اسرائيل تأسيس شد از ابتداي ظهور خود به ترور، تخريب و کشتار صاحبان اصلي فلسطين يعني مسلمانان عرب پرداخت تا زمينه هاي فرار آن را از اين سرزمين فراهم آورد. اين وقايع از دو نظر محکوم بود يکي ماهيت جناياتي که با کشتار روز افزون مردم و ويران کردن خانه و کاشانه آنها همراه بود و ديگري واهي بودن ادعاي تاريخي يهوديان براي تملک خاک اين سرزمين؛ زيرا اگر حضرت موسي (در فلسطين متولد شد) در دوره حيات اسلام نيز اين سرزمين جزء قلمرو خلافت اسلامي قرار گرفت و بيت المقدس به عنوان اولين قبلة مسلمانان جهان شناخته شد و حضرت رسول الله(ص) از همين مکان به معراج رفتند. بنابر اين فلسطين سرزميني است که براي پيروان همه اديان الهي صاحب ارج و احترام است و چون حد اکثر جمعيت آن طي حدود 1400 سال گذشته به مسلمانان اختصاص داشته و ابنيه اسلامي نيز به مراتب بيشتر از ابنيه مسيحي و يهودي در آن وجود دارد، تعلق خاطر فلسطين به اسلام يقيناً بيشتر است. مع الوصف اسرائيل خود را مالک فلسطين ناميد و از بدو تأسيس حکومت خود به سرکوب و قتل عام مردم پرداخت.
صهيونيست ها چندين فاجعه بزرگ و تکان دهنده عليه مردم فلسطين به راه انداختند که در تاريخ از آنها به عنوان فجايع دير ياسين، تل زعتر، کفرقاسم و… ياد مي شود. اسرائيل در بيش از 50 سال حاکميت خود در منطقه دست کم 5 جنگ بزرگ و پرتلفات را با همسايگان عرب خود به راه انداخته و پون در همه اين جنگ ها از حمايت نظامي امريکا و اروپايي برخوردار بوده، پيروزي را از آن خود ساخته است. امروز نيز به خاطر همين برتري و همان حمايت هاي امريکا و اروپاست که دولت هاي عرب خاور ميانه، از موضع ضعف يا صهيونيست ها سازش مي کنند.
به همين دليل صهيونيست ها در روند سازش همواره امتياز گيرنده هستند. بديهي است هر دولتي که با اسرائيل غاصب صلح کند، از نظر سياسي ذليل و از نظر افکار عمومي خائن به ملت خويش است. به ابتکار حضرت امام خميني(رح) آخرين جمعه ماه مبارک رمضان هرساله به عنوان «روز جهاني قدس» شناخته مي شود. در اين روز همه سال مسلمانان جهان در کشورهاي خود با انجام تظاهرات با شکوه بر لزوم مرگ اسرائيل بازگرداندن فلسطين و قدس شريف به صاحبان اصلي آن تاکيد مي کنند و اين نشانه اي از نفرت عمومي دنياي اسلام نسبت به جنايات رژيم اشغالگر صهيونيستي و حاميان آن مي باشد. هدف از روز قدس اين است که از يک سو وابستگي فلسطين و بيت المقدس قدس شريف به دنياي اسلام مورد تاکيد قرار گيرد و از سوي ديگر فکر آزادسازي قدس از چنگال صهيونيست ها در ميان مسلمين جهان احيا گردد.
«بخشي از کتاب نگاهي نو به قضيه فلسطين»