اخبار
خيزشهای مردمی در صف حمايت از جمهوريت است
حملات پیگیر گروه طالبان در مناطق مختلف و دست یازیدن این گروه به ولسوالیهای متعدد در ولایتهای افغانستان، شعاع نا امنی و جنگ را در سطح افغانستان گسترده ساخته است. روستا نشینان افغانستان که بیشتر زراعت پیشه، مالدار و باغدار اند بیشتر در ولسوالیها زیست دارند. مردمان فقیر و بیبضاعت که از شدت فقر همواره سوخته اند، در این فصل برداشت حاصلات زراعتی شان آفت دیگری را گروه طالبان بوجود آورده است. در مناطق زیادی که جنگ تشدید شده است، بیشترین آسیب را که متحمل میشوند مردم روستایی و حاشیه نشینهای افغانستان است. گروه طالبان که همواره برای مردم بحران آفرین بوده است؛ اینبار با حملات شان مردمان زیادی از خانههای شان آواره شده اند، و حتا تلفات جانی نیز بر آنان وارد گردیده است .
با توجه به این شرایط مردم افغانستان مجبور گردیدند در کنار نیروهای دفاعی و نظامی افغانستان دست به خیزشهای عمومی در برابر طالبان بزنند. این خیزشهای مردمی در سراسر افغانستان بهویژه در شمال کشور به جریان بسیار بزرگ خود جوش مردمی تبدیل شده است. مردم برای دفاع از حیثیت و خاک شان علیه متجاوزین طالب مسلح گردیده و جبهههای جنگی را خلق تشکیل داده و در کنار نیروهای ملی دفاعی و امنیتی بهخاطر دفاع از نظام جمهوریت به عنوان یک میراث مشترک همه مردم و همچنان زندهگی مردم شدیداً مورد تهدید مستقیم تروریستان قرار دارد، قیام مردمی نجات بخش و کارآ است. این نیروهای مسلح بایست در چوکات منظم نظام و با مدیریت و رهبری دولت افغانستان در راستای حفظ تمامیت ارضی کشور و صيانت از ناموس و ارزشهاي انساني اين مردم استفاده گردد. نفس اين حرکت و جريان براي رفع آفت طالباني و تهاجم گران که ضد آرامش مردم افغانستان هستند، قابل ستايش و نياز روز جامعه و مردم افغانستان است. اين قيامهاي مردمي در برابر دشمن مشترک مردم صورت گرفته است و در حمايت از نظام سياسي جمهوري و ارزشهاي قابل پذيرش عامهي مردم افغانستان شکل گرفته است. اما نگرانيهاي نيز وجود دارد که اين جريانهاي خود جوش و درخشش صلابتهاي جمعي مردم مورد استفاده سياسي قرار گيرد و از کنترل دولت و نظام جمهوري بيرون شود.
افغانستان در دههي نود ميلادي پس از فروپاشي نظام جمهوري دموکراتيک به زعامت داکتر نجيب الله، شرايط بسيار تلخي را تجربه کرد. اينکه در خلق آن شرايط کدام عوامل و کيها نقش کليدي داشت بحثي است که مجال ديگر ميخواهد، اما به صورت کلي انحصار خواهي و توتاليتريزم قومي قدرت زمينه ساز اساسي آن بحران گرديد. با عنايت به تجربه سوزناک گذشته اين فصلي از تاريخ کشور را بايست با دقت تمام و با رويکرد ملي گرايانه مديريت نمود. اين قيامهاي مردمي که عليه گروه تروريست طالب از مناطق مختلف افغانستان و از ميان اقوام متعدد اين کشور صورت گرفته است؛ در ابتدا از روي نا چاري بوده است. بدين معنا که مردم با چشمان شان ديدند و ميبينند که گروه طالبان بدون در نظرداشت هيچ مرز و احترامي به ساحات و زندهگي مردم حمله ميکند، بنا بر اين مردم مجبور شدند که به صورت خود جوش و سراسري عليه طالب قيام را آغاز نمايند. اکنون که قيامهاي مسلحانه از ميان اقوام مختلف اين سرزمين صورت گرفته است، نياز مبرم و جدي است که مديريت شود. وسعت ديد و مديريت قومي و ملي محورانه با برداشت نيکخواهانه از اين قيامها سبب خواهد شد، تا اين ريسک بزرگ را مهار و تمامي اين نيروها به صورت بالفعل در جهت انسجام و اتحاد مردم افغانستان واحد و آزاد استفاده گردد .
درس گرفتن از تحولات دگرگون کننده ي تاريخ مربوط به رهبران و مديران سياسي و اجتماعي اين کشور است، نه به مردم عام؛ زيرا تودههاي مردمي در کشور همواره در پيروي از راهبردهاي زعيمان و مديران سياسي قرار داشته است. بدون ترديد شرايط کنوني افغانستان خيلي حساس و در شرف تشنجات بزرگ سياسي، اجتماعي و سياستهاي منطقهيي و جهاني قرار دارد. صف واحد سياسي جمهوريت از ظرفيت بالقوه خوبي برخوردار است، يعني اين جبهه ميتواند محور قوي براي تمامي اقوام و افراد ساکن در افغانستان شود، در صورتيکه رهبران سياسي، نخبهگان سياسي، مديران، چهرههاي علمي و فرهنگي کشور و در نهايت قشر روشنفکر بنيش و منش سياسي ملي محور را از خود تبارز دهند. خلق محوريت براي مردم افغانستان کار خيلي سخت است که خوشبختانه اين کانون عملاً موجود است. اما اين محور و محراق زماني ميتواند عملکرد ملي داشته باشد که کار گزاران سيستم نظام سياسي و تمامي نخبههاي اجتماعي در اين مسيرِ خير جمعي قول و عمل داشته باشند .
ما در افغانستان کنوني به عنوان محور بزرگ که همه را بتواند در مدار آن جمع کرد نظام سياسي جمهوري را داريم، هرگاه اين نظام سياسي با عملکردها و پاليسيهاي ملي گرايانه خويش بتواند حد اقل از خواستههاي مردم را در گوشههاي اين سرزمين برآورده سازد؛ خطر گرفتاري کشور به آزمون تکرار تاريخ به صفر تقرب ميکند. لذا خيلي با اهميت است وقتي قيامهاي مردمي در حمايت از نظام سياسي که مردم فکر ميکنند ارزش جمعيست و به يقين چنين هم هست، شکل ميگيرد، فرصت را نبايد به چالش تبديل نمود، بل شاهکاري آن است که چالشها را به فرصتهاي بزرگ و همه پسند مبدل ساخت. اين انتظار از نظام جمهوري و از کار گزاران آن، از قشر روشن و فرهنگي جامعه امروز افغانستان است که در فضاي شکننده گامي برداشته شود که در جهت حفظ افغانستان واحد و آزاد و نظام جمهوري با منطق دموکراتيک باشد. مردم افغانستان در حمايت از نظام جمهوري و مردم سالاري، حفظ ارزشهاي دو دههي اخير، تقلا براي آرامي و داشتن زندهگي با حد اقل از امکانات زيستي و کشورِ بدون جنگ است. مردم هرکز شرارت نميخواهند، اين گروههاي تروريستي هستند که مردم را در زندهگي عادي و فقيرانهي شان نميگزارند.
صفِ جمهوريت صف مردم افغانستان است. اين تروريستان هستند که زندگي را براي مردم در گوشه هاي اين خاک تلخ نموده است و مردم را مجبور به برداشتن تفنگ و دفاع از حيثيت و ناموس شان نموده است. دفاع حق مشروع مردم است .