سرمقاله
جناب سرقوماندان اعلی!
در همین مقطع زمان در افغانستان به جز از جنگ و درگیری دیگر هیچ هدف و برنامه وجود ندارد. طالبان به منظور گرفتن قدرت به حملات شان شدت بخشیده اند. در برخی از مناطق شکست خورده اند و برخی از مناطق را تصرف کرده اند.
طالبان به صلح باور ندارند، اصلاً صلح و رفاه و آرامی به درد طالبان نمیخورد؛ اگر در کشور صلح تأمین شود پس طالبان چه کنند.
از سوی دیگر حکومت نیز در همین یک سال گذشته و همین که خارجی ها تصمیم برآمدن را گرفتند و طالبان به فکر سقوط نظام استند، برایش کاری نمانده و به جز از جنگ و دفع حملات طالبان دیگر جه کار دارند.
ملاقات رهبران حکومت با این و آن و نشست ها برای نمایش دیگر به درد کشور و مردم نمیخورد.
در این چند روز، سر قوماندان اعلی با مسوولان نهادهای امنیتی دیدار دارد و اوضاع امنیتی را بررسی میکند.
در خبرهایی که از ارگ بیرون میشود، مسوولان امنیتی در رابطه به وضعیت عمومی امنیتی، تحرکات دشمن و برنامه های شان برای دفع و خنثاسازی حملات طالبان، گزارش میدهند و سر قوماندان اعلی به آنها هدایت میدهد که تلاش های شان را سرعت بخشند و اقدامات عاجل نمایند.
در این شرایط که طالبان از هر طرف دست به حمله زده اند، نیروهای امنیتی را شهید میسازند و ساختمان های حکومتی را آتش میزنند و جان مردم زیر تهدید آنها قرار دارد و رسانه ها و مقام های غربی از همسایهگان افغانستان خواسته اند که آماده پذیرش آوارهگان افغانستانی باشند.
نشست ساده سرقوماندان اعلی با مسوولان امنیتی و هدایت و دستور به آنها در برابر کمره و دوربین مشکل امنیتی کشور و خنثا سازی برنامه های تروریستان حل نخواهد شد.
در شرایط بحرانی، جلسه در زیر ایرکندیشن و خوردن چای و نقل بادامی چندان درست نخواهد بود و باید همه در برابر تهاجم طالبان آماده باشند و برای مردم انگیزه دفاع از خاک و کشور شان داده شود.
سرقوماندان اعلی باید لباس نظامی برتن کند، با تمام فرماندهان خط اول جنگ تماس داشته باشد و مسوولان امنیتی را یکی پی دیگر به جبهات جنگ بفرستد و خودش نیز از خطوط اول جنگ دیدن کند.
حکومت در همین شرایط جنگی جلو خرج های اضافی را بگیرد و تمام هم و غم شان متوجه سربازانی باشد که در جنگ بر علیه طالبان قرار دارند.
با این امتیاز مادی که سربازان در خطوط اول نبرد میگیرند، جنگیدن برای آنها سنگین و دشوار است.
برخی از این سربازان در همین حالت نیز به فکر خانواده شان استند که چه میخورند و از کجا بخورند.
مشکل اقتصادی سربازان خطوط اول نبرد به هر گونهیی که میشود باید حل شود و آنها اطمینان حاصل کنند که در آینده نیز دست خانواده های شان برای یک لقمه نان دراز نخواهد شد.
از هزینه کرایههای بلند مقامهای دولتی، امتیازهای کلان و موترهای زرهی و کش و فش باید کاسته شود و این امتیازها برای سربازان خط اول، اختصاص یابد.
در غیر آن انگیزه جنگیدن و دفاع از خاک و کشور از همه گرفته خواهد شد، از غرب آمده گان فرار خواهند کرد و در این آتش مردم خواهند سوخت.