سیاسی
افغانستان پس از خروج امريکا
امریکا از افغانستان خارج میشود، اگرچه نه بر اساس جدول زمانی توافق شده در دوحه، بلکه چند ماه دیرتر از تاریخ تعیین شده. طالبان به این تصمیم واکنش منفی نشان داده و نسبت به عواقب آن هشدار داده اند، اما واضح این است که این واکنش پیش از آنکه جدی و نشانگر یک رویکرد نظامی راهبردی باشد، یک تبلیغ سیاسی برای نمایش قدرت محسوب میشود.
گروه طالبان برای برگزاری «جشن پیروزی» آماده میشوند، زیرا تصور میکنند که «جهاد» آن گروه امریکا را مجبور به ترک افغانستان کرد. این جشن اما از نظر رهبران، فرماندهان، پیاده نظام و رژيمهای حامی تروریزم طالبانی زمانی کامل خواهد شد که جنگجویان طالبان پس از خروج امریکا به سلطه حد اقلی دولت مورد حمایت امریکا بر مراکز شهری و ولسوالیها هم پایان دهند تا زمینه برای اشغال ارگ قدرت در کابل فراهم شود.
به این ترتیب، هیچ سناریوی صلحی در برنامه طالبان، قرار ندارد. آنها برای استقرار «نظام اسلامی» می جنگند و این جنگ، بدون امریکا هم قابل ادامه است، چون به باور رهبران طالبان، «اداره کابل» فاسد، غیر اسلامی و دستنشانده امریکا است و باید ساقط شود.
نکته ناامیدکننده این است که امریکا پیش از رسیدن به یک توافق معنادار و قابل اعمال صلح میان دولت و طالبان، تصمیم به ترک افغانستان گرفته است. اگرچه شاید از نظر مشاوران جو بایدن، خروج تا ۱۱ سپتامبر به امریکا امکان میدهد که تا آن زمان طالبان را وادار به امضای یک توافق صلح با دولت افغانستان کند، اما طالبان پیشاپیش اعلام کرده اند که این تصمیم، نقض صریح توافق دوحه محسوب میشود، بنابراین، آن گروه هم خود را ملزم و متعهد به رعایت مفاد این توافق نمیداند. آنها در عین حال، تصریح کرده اند تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشته باشند در هیچ نشست صلحی شرکت نمیکنند.
این بدان معناست که گروه طالبان تا زمان حضور قوای خارجی، نه تنها توافقی با کابل برای صلح، امضا نمیکنند، بلکه حتا در فرایندهای مرتبط با صلح هم شرکت نخواهند کرد.
این بسیار خطرناک است، زیرا تضمینی وجود ندارد که طالبان، پس از امریکا وارد یک فرایند گفتوگوهای ملی برای رسیدن به صلح شوند، بلکه برعکس، این امکان وجود دارد که آنها جنگ برای اشغال مراکز شهری و تصاحب قدرت از طریق تفنگ را در اولویت قرار دهند، زیرا توهم پیروزی بر امریکا به آنها اعتماد به نفس کافی برای ساقط کردن دولتی که دیگر از حمایت نظامی امریکا برخوردار نیست را اعطا میکند.
با این حساب، پس از امریکا، تمدید و تشدید جنگ، واقعی تر از سناریوی صلح محسوب میشود که در حال حاضر، سرابی بیش نیست.
همین اکنون می توان نشست استانبول را که پیش از این بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده به نظر میآمد، شکست خورده تلقی کرد، زیرا طالبان به صراحت اعلام کرده اند که در آن شرکت نمیکنند.
از سوی دیگر، امریکا هم به نظر میرسد که جایگزینی برای نشست استانبول ندارد و تصمیم به خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان هم مشروط به تحقق هیچ شرطی نیست. بنابراین، پس از امریکا، جنگ و بحران و ابرهای سیاه فتنه و شر از راه خواهد رسید و ناامنی و خشونتهای مرگبار جاری در مقیاسی مضاعف، به سراسر کشور گسترش خواهد یافت. خطر کشیده شدن دامنه جنگ به مراکز نسبتاً امن شهری و وقوع درگیری های فاجعه بار میان نیروهای دولتی و طالبان به منظور سقوط کامل دولت، بسیار جدی است.
در این میان، دولت شاید مجبور شود برای حفظ و بقای خود دست به دامن ملیشه سازیهای محلی، احیای گروههای شبه نظامی مجاهدین سابق و تشکیل هستههای مقاومت قومی برای مهار طالبان بزند.
اقوام و جریان های سیاسی و شبه نظامی پیشین هم به این ترتیب، احیا خواهند شد و یک جنگ فراگیر و بی رویه، سراسر کشور را فراخواهد گرفت که نتیجه آن، نه تنها تحکیم سلطه و اقتدار دولت مرکزی نخواهد بود، بلکه به بازتولید جزایر قدرت، دامن زدن به مرکزگریزی و و تضعیف سیطره دولت فراتر از کابل و برخی مراکز ولایتی منجر خواهد شد.
در این میان البته از هسته گذاری نظامی – امنیتی و بازگشت دوباره کشورهای همسایه و منطقه به افغانستان پس از امریکا نیز نباید غافل شد، رویدادی که ابعاد بحران را بسیار پیچیده میسازد و دستیابی به ثبات و صلح را بیش از پیش، دشوار خواهد کرد.
علی موسوی/ جمهور