سیاسی
فرماندهان بازمی گردند

محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم گفتهاست: “از پيام جناب عطامحمد نور كه خواستار وحدت ميان خودشان و مارشال دوستم و اينجانب شده در چوكات نظام جمهورى اسلامى حمايت مینمايم.”
عطامحمد نور، اخیراً گفتهاست که میخواهد در مشورت و هماهنگی با عبدالرشید دوستم و محمد محقق، مطابق یک پالیسی روشن، “بدون شکلدهی حکومت ملوکالطوایفی برای دفاع از سرزمین خویش به پیش برویم.”
نور در ادامه نوشتهاست: “مارشال دوستم حق دارد تجهیزات و امکاناتی را که از برخی کشورها به دست آوردهاست، به نمایش بگذارد و از آن در دفاع از وطن استفاده کند، اما ما به دفاع جمعی و بسیج کلان نیاز داریم.”
آقای نور از سقوط ولسوالیها طی هفتههای اخیر نیز انتقاد کرده و نوشتهاست که قدرت، ثروت، امکانات، تجهیزات و دستور جنگ را حکومت در اختیار دارد، اما به گفته او “نمیدانند که چه کنند.”
هم پیام عطامحمد نور، هم اعلام آمادهگی محمد محقق و هم قدرت نمایی نظامی دوستم در شمال، از سر ناگزیری است، شالودههای امنیت ملی در هم شکسته، نظم بی بنیاد امنیتی مبتنی بر حمایت بیگانه فروپاشیده، سرکوب دولتی علیه نیروهای خودی تیشه به ریشه اقتدار و امنیت ملی زده و به نحو بازگشت ناپذیری ستون های استوار دفاع ملی را ویران کرده است.
بپذیریم یا نپذیریم طالبان اکنون در میدان نبرد قدرتمند هستند. آنها هم به طور رویارو و مستقیم میجنگند و میکشند و غصب و غارت میکنند و هم از درون، رخنه و نفوذ میکنند، فرماندهان ترسو و بزدل را مجبور به خیانت و تسلیم میسازند، ولسوالیهای استراتیژيک را بدون مقاومت و درگیری، تصرف میکنند و ریش سفیدها و افراد صاحب نفوذ محلی را برای میانجی گری به منظور اشغال بی هزینه مناطق، ابزار قرار میدهند.
در عالی ترین سطح تصمیم سازیهای امنیتی نیز سکوت گورستانی حکمفرما است. هیچکس مسوولیت فروپاشی هراس انگیز نظم امنیتی را بر عهده نمی گیرد. هیچ مقام مسوولی حاضر نیست چشم در چشم مردم بایستد و مسوولیت خطیر دفاع از آنها در برابر موج حملات طالبان را بر دوش بگیرد. هیچکس نمیخواهد بگوید سربازان و فرماندهان در خطوط مقدم نبرد که حالا به وسعتی در مقیاس کل کشور گسترش یافته، به چه تکیه کنند، از سوی کدام مرجع حمایت میشوند، برای کدام آرمان بجنگند و به کدام اصل وفادار بمانند، وقتی فرماندهان شان پرچم سفید برافراشته اند و شوراهای نظامی، پیوسته تصمیم به «عقب نشینی تاکتیکی» میگیرند؟
امید مردم اما بازهم به همان کسانی است که طی ۲۰ سال گذشته در چارچوب یک سیاست سیستماتیک امنیتی زیر نام «جنگ سالار» و «تفنگ سالار» و «مسلح غیر مسوول» و «جزیره قدرت» و… طرد و سرکوب و منزوی شدند و در حاشیه قرار گرفتند.
نگاه قومی به مسأله حیاتی امنیت ملی، در نهایت کشور را بر لبه پرتگاه سقوط به کام تروریستهای پا برهنه و وحشی پاکستانی قرار داده است. غرب نشینهای متوهم که آمده بودند تا بساط مجاهدین را برچینند و مردم را یکشبه به سرزمین سبز امنیت و رفاه و اقتدار برسانند، اکنون از سوی کارفرمایان غربی شان تنها مانده اند و مذبوحانه برای بقا تقلا میکنند و تمام دغدغه شان این است که این امنیت فرودگاه کابل، از سوی یک نیروی قابل اطمینان تأمین شود تا راه فرار باز باشد.
این تنها راه باقی مانده است، راهی که پیشتر پیموده شده و نتیجه بخش بوده است.
امتیاز بزرگ این روش این است که قدرت فرماندهان جهادی مبتنی بر حمایت ملی و مردمی است نه پشتیبانی قدرتهای خارجی که اگر روزی منافع شان اقتضا کرد، حمایت می کنند و روزی دیگر بر اساس منافع ملی خود، تصمیم به ترک کشور میگیرند.
با این حال، همان گونه که در پیام عطامحمد نور نیز اشاره شده، تشکیل یک جبهه بزرگ دفاع ملی نیاز به بسیج کلان و فراگیر دارد و با قدرت نمایی یک یا چند فرمانده جهادی به طور انفرادی و پراکنده، نه تنها نتیجه بخش نیست، بلکه در آینده ممکن است به شکل گیری حکومتهای قومی منجر شده و بحرانهای تازه ای بیافریند.
عبدالمتین فرهمند/ جمهور