سیاسی
ديپلماسی فشار يا همکاری؟ باز هم خليلزاد آمد!

پس از يک وقفه چند هفتهاي روز يکشنبه(16جوزا) زلمي خليلزاد فرستاده ويژه ايالات متحده امريکا در روند صلح افغانستان، بار ديگر وارد کابل شد. در اين سفر آقاي خليلزاد را هيأتي از نهادهاي مختلف امريکا همراهي ميکند. او تاکنون با رييس جمهور غني و داکتر عبدالله ديدار کرده و انتظار ميرود که با برخي سياسيون و بزرگان سياسي نيز ديدارهايي داشته باشد.
ظاهراً خليلزاد در ديدار با رييس جمهور غني و داکتر عبدالله بر تسريع روند صلح و اين که ايالات متحده امريکا همچنان متعهد به حمايت از نيروهاي دفاعي و امنيتي افغانستان است، تاکيد کرده است.
خليلزاد از سه سال به اين طرف که به عنوان فرستاده ويژه امريکا براي روند صلح افغانستان مقرر شده و همچنان مذاکره کننده امريکا با جانب طالبان بوده، در افکار عامه افغانستان متهم به ميدان دادن به گروه طالبان و تبديل اين گروه از يک کتله شورشي متواري به يک آدرس سياسي مخالف نظام افغانستان است.
مردم افغانستان او را عامل اصلي رهايي هزاران زنداني طالبان ميدانند که سبب افزايش خشونتها و حملات تهاجمي اين گروه بر شهرها و روستاهاي کشور شد.
باري، سرور دانش، معاون دوم رياست جمهوري پس از افزايش خشونتهاي طالبان گفت که خليلزاد به رهبري حکومت هشدار داده بود که اگر زندانيان رها نشوند، خشونتها افزايش خواهد يافت.
حمدالله محب مشاور امنيت ملي کشور نيز باري در يک مصاحبه گفت که خليلزاد در مذاکره با طالبان در پي تضعيف دولت افغانستان است و احتمالاً ميخواهد که در اين کشور به قدرت دست يابد.
همچنان زلمي خليلزاد از طراحان و بانيان توافقنامه سال 2020 ميان ايالات متحده امريکا و گروه طالبان است که به باور مردم و دولت افغانستان به طالبان در سطح بينالمللي مشروعيت بخشيد و آنان را در برابر افغانستان جسورتر ساخت.
پرسشي را که باز هم با آمدن خليلزاد در ذهن مردم شکل ميگيرد مطرح اين است که آيا خليلزاد باز هم طبق پاليسي گذشته آمده که افغانستان را زير فشار قرار بدهد يا وضعيت اکنون متفاوت است و خليلزاد نيز ماموريت جديدي دارد.
آنچه از اخبار منتشر شده بر ميآيد، خليلزاد اکنون ضمن اين که حامل پيام کاخ سفيد به جانب افغانستان مبني بر تجديد تعهد امريکا در حمايت از نيروهاي امنيتي و دفاعي و همچنان ارزشهاي دو دهه پسين در کشور است، پاليسي گذشته را نيز دنبال ميکند. اما به نظر ميرسد شکل و شمايل ماموريت قبلي تغيير يافته و اين بار بيشتر بار آن بر سر طالبان آوار خواهد شد، زيرا در چند ماه اخير طالبان نشان دادند که چه قدر ميتوانند زير تعهدات شان بزنند و با تفسير توافقنامههاي منعقده به سود خويش، از صلح فاصله بگيرند.
اخيراً ايالات متحده و ناتو و همچنان اتحاديه اروپا بر حمايت از نيروهاي دفاعي و امنيتي افغانستان تاکيد کردند و به گفته سيد عليرضا محمودي به نظر ميرسد که سياستهاي امريکا و ناتو در قبال افغانستان در حال روشن شدن است.
بنا بر اين، اکنون کفه ترازوي روند صلح و مشروعيت بينالمللي به سود دولت مشروع و نظام دموکراتيک افغانستان بوده و اين طالبان است که بايد از خود در جهت روند صلح و کاهش خشونتها و آمدن پشت ميز مذاکره علاقه و تحرکي نشان بدهد، اما بايد مترصد بود که خليلزاد منافعي جدا از پاليسيهاي رسمي امريکا در قبال گروه طالبان و اوضاع افغانستان دارد و نبايد آن قدر برايش ميدان داده شود که دوباره سناريوي خود را در روند صلح دنبال کند.
همانگونه که پيشتر تذکر رفت، ماموريت جديد خليلزاد داراي دو بُعد است: يک) پيشبرد موضوع صلح دوحه، دوم) تلاش براي برگزاري نشست استانبول.
خليلزاد تلاش ميکند که سردي هوتل هيلتون دوحه را در نشست استانبول گرم کند، اما اين بار بايد با طالبان بنشيند و به اين گروه بفهماند که اکنون زمان تحرکي از سوي آنان است، زيرا در يک سال گذشته اين گروه افزون بر اين که در روند صلح فوقالعاده بي ميل بوده، خشونتها را نيز افزايش داده است. اگر خليلزاد موفق شود که طالبان را براي اشتراک در نشست استانبول و مذاکرات دوحه ترغيب کند، بدون آن که بر رهايي زندانيان باقي مانده پيش از پذيرفتن آتشبس کامل و توافق صلح تاکيد کنند، فرصت خوبي براي رسيدن به صلح ايجاد خواهد شد، در غير آن شکي نيست که گروه طالبان خشونتها را افزايش خواهد داد و چاره در اين سو جز دفاع نخواهد ماند.
اگر به سير سياستهاي منطقه دقت کنيم که پاکستان، ايران، هند، روسيه، چين، کشورهاي آسياي ميانه بر عدم حمايت از هر نوع نظامي که با زور و خشونت ايجاد شود، توجه کنيم منطقي اين است که خليلزاد نيز براي ترغيب طالبان به سوي مذاکرات معنادار و پذيرفتن آتشبس از سوي آنان، بر رهبران شان در قطر فشار بياورد.
شکوهمند/ خبرگزاري ديد