ترجمه
کرونا و مناقشات دینی

محمد محق
نخستین مناقشه دینی در باب کرونا که به راه افتاد ربط دادن آن به وضعیت مسلمانان اویغور بود که گویا خداوند آن را برای انتقام از کافران پدید آورده است. اکنون همه پی بردهاند که چنین نیست، بلکه اگر این ویروس تبدیل به اپیدمی جهانی شود، که خطرش وجود دارد، فرقی میان دیندار و بیدین نخواهد گذاشت. به همان جهت مراکز عبادی سنی و شیعه و مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و یهودی و سیک و هندو از این حیث یکسانند، و هیچکدام مصئونیتی ندارد.
مناقشه بعدی در باره اشتراک در مراسم جمعی مذهبی است که، مانند دیگر اماکن جمعی، یکی از راههای گسترش این بیماری است. همه متخصصان توصیه میکنند که یکی از بهترین راههای وقایه و پیشگیری از ابتلا به این بیماری، به حد اقل رساندن رفت و آمدها و به ویژه خودداری از رفتن به اماکن سربسته عمومی مانند مجتمعهای فروشگاهی، جیمنازیومهای ورزشی، مساجد، حسینیهها، کلیساها، و کلوبهای گروهی است.
عدهای پای مباحث دینی را پیش میکشند و میخواهند از این منظر با این توصیهها مقابله کنند. این رویکرد نه ناشی از دینداری عاقلانه، بلکه برخاسته از دینخویی جاهلانه است.
وقتی از نظر علمی ثابت باشد که این مرض از راههای یاد شده پخش میشود و سلامت انسانها را به خطر میاندازد، از نظر شرعی رفتن به این اماکن حرام است، مگر برای کسانی که بنا به ضرورتهای زندهگی چارهای نداشته باشند، و موضوع به اصطلاح داخل مبحث ضروریات (الضرورات تبیح المحظورات) شود!
حفظ جان و زندگی در رأس همه مقاصد شریعت قرار دارد و در قرآن مجید بارها تذکر رفته است که به خاطر آن حتی اجازه است که گوشت خوک هم خورده شود!
بر اساس روایات دینی، طبق احادیثی که در چند منبع از صحاح سته به پیامبر اسلام (ص) منسوب است، باید افراد مریض از وارد شدن به بین افراد سالم و بر عکس، خودداری کنند. متن عربی آن روایت این است: “لا یدخل الممرض علی المصح”. این موضوع صدها سال قبل مورد بحث قرار گرفته و دانشمندانی مثل ابن حجر عسقلانی و ابن رجب حنبلی و بسیاری دیگر به آن پرداختهاند. روایت دیگری نیز از پیامبر اسلام در باب جذام وجود دارد که بخاری در کتاب خود آورده و در آن تاکید شده است که باید از آن گریخت مانند گریز از درندگان. هر مرض واگیردار دیگر هم حکم جذام را دارد، و بسته به میزان خطری که تولید میکند بر غلظت حکم آن افزوده میشود.
بنا بر این، باید به همگان توصیه شود که برای کمک به حفظ جان و زندهگی خود و دیگران، به سخنان سطحی و غیر علمی گوش ندهند و دین را بهانهای برای به خطر انداختن سلامت جامعه نکنند. بهتر است رفت و آمدهای غیر ضروری به حد اقل رسانیده شود، و از تماسهای بدون موجب با دیگران، تا هنگام رفع این خطر، خودداری شود. این خطر بیخ گوش همه ماست.
بحران کرونا در افغانستان:
متاسفانه به دلیل پایین بودن سطح دانش و آگاهی در میان بخشی از مردم ما، هنوز این خطر، چنانکه باید، جدی گرفته نمیشود، و این مهمترین خطر است.
برای پدیدههای این چنین نگران کننده باید به سخن متخصصان گوش داد. به گفته قرآن مجید: “فاسألوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون” یعنی اگر خودتان نمیدانید از آنان که دانای آن کارند بپرسید. دانایان این عرصه اطبایند و پیروی از توصیههای آنان برای حفظ جان مردم فرض است.
سخنان جاهلانه کسانی که این خطر را کماهمیت جلوه میدهند و مردم را به سخنان پزشکان و متخصصان بیباور میکنند، سهمگرفتن در ترویج مریضی و مرگ است، و نباید در پخش آنها سهم گرفت.
اگر اطبا تشخیص دهند که تجمعات مردم در مساجد سبب پخش و شیوع بیشتر این ویروس میشود رفتن به جماعت از عهده نمازگزاران ساقط است، و رفتن به مسجد، در چنین حالتی، گناه دارد و سهم گرفتن در قتل خود یا قتل دیگران است.
دیگر اماکن عمومی مانند پارکها، تالارها، محافل عروسی، محافل فاتحهخوانی، برنامههای ورزشیِ گروهی و هر کاری که سبب شیوع ویروس میگردد باید تعطیل شود و مسئولین باید با قاطعیت اقدام کنند.
راهاندازی کمپاین آگاهیرسانی در این شرایط بالاترین عمل اخلاقی و عبادت دینی است، و ارزش دارد که همه اقشار جامعه از علما تا نهادهای مدنی، وکلای گذر، اعضای شورای شهر، نمایندهگان شورای ولایتی، آموزگاران و غیره با هماهنگی به آن اقدام کنند، و داکتران و پرستاران ما را تنها نگذارند.
هر کدام ما به یاد داشته باشیم که ممکن است با تلاش و با برخورد مسئولانه خود جانی را از مرگ نجات دهیم، و به عکس، با هر سهلانگاری در این زمینه، سبب مرگ انسانی بشویم.
در خانه ماندن، متوقف کردن دید و بازدیدهای غیر ضروری، اجتناب از مصافحه، خود داری اکید از روبوسی، بغلکشی، و اجتناب از دیگر عادتهای غیر بهداشتی در این شرایط، و توصیههای دیگری که متخصصان کردهاند باید جدی گرفته شود.
دعا، توکل و مدیتیشن برای مقابله با اضطراب و نگرانی خوب و عالیاند، اما نباید به آنها اکتفا کرد. در توصیههای دینی “اخذ به اسباب” و استفاده از وسایل و تدابیر لازم با توکل ناسازگار دانسته نشده و بلکه به آن توصیه شده است. به گفته