سیاسی
تسليت گفتن و تقبيح کردن ديگر کافی است
ترور خبرنگاران و کارکنان رسانهیی در افغانستان به عنوان یک تهدید دوامدار باقی مانده است، تسلیت گفتن و تقبیح کردن دیگر کافی است، مردم میخواهند که مسوولان با کار معنادار و با نتیجه در برابر این ناهنجاریها و زشتیها پاسخ گویند.
در پی تیراندازی مهاجمان مسلح بر کارمندان اناث رادیو تلویزیون انعکاس در شهر جلال آباد به روز سهشنبه سه کارمند این رسانه کشته شد و دو تن دیگر زخم برداشتند.
ترور سه کارمند رسانهیی در شهر جلال آباد نشان دهندۀ آن است که نه تنها خبرنگاران و کارکنان رسانهها در افغانستان حتا خانوادههای شان با تهدید مواجه اند و برای رفع چنین تهدیدها کمتر کار شده است، هفتۀ گذشته تفنگ داران مسلح که گفته شده است مربوط به گروه طالبان بودند بر خانوادۀ شهید بسمالله عادل ایماق، خبرنگار محلی در غور که خود حدود دو ماه پیش در یک ترور هدفمند در شهر فیروز کوه جان باخت حمله کردند، به شمول برادر سه عضو خانواده او را کشتند.
این در حالی است که در طول سال جاری خورشیدی شمار زیادی از خبرنگاران در افغانستان در پی حمله های هدفمند در کشور کشته شده اند.
صفر محمد اتل، مجری رادیو سمون در لشکرگاه، احمدخان نوید، مجری رادیو صدای غور در فیروزکوه، میر واحدشاه امیری، گزارشگر و شفیق ذبیح تصویر بردار تلویزیون خورشید، ترور ابهام آمیز یما سیاووش مشاور رسانهیی دافغانستان بانک و دو همکار او در کابل، الیاس داعی، گزارشگر رادیو آزادی در لشکرگاه، ملاله میوند، مجری تلویزیون انعکاس و طاهرخان، رانندۀ این رسانه در جلالآباد، ترور رحمتالله نیکزاد تصویر بردار آزاد (همکار با تلویزیون الجزیره و خبرگزاری اسوشیتدپرس) در غزنی، بسم الله عادل ایماق مدیر یک رادیو محلی در غور، بعد هم کشته شدن سه عضو دیگر خانواده او در شهر فیروز کوه، ترور داکتر خلیل نرمگو، داکتر طب و در عین حال فعال رسانهیی در بغلان و حالا هم کشتار دسته جمعی سه کارمند تلویزیون محلی انعکاس در شهر جلال آباد، نمونههای از تحجر و بربریتی است که در افغانستان در برابر خبرنگاران و کارکنان رسانهها ادامه دارد.
سازمان خبرنگاران بدون مرز در گزارش سالانۀ خود، افغانستان را در سال گذشته میلادی، مرگ بارترین کشور برای خبرنگاران قلمداد کرد، این نشان می دهد که کار خبرنگاری در افغانستان دشوار و خطرناک بوده است و خطرناک باقی مانده است و نگرانی خبرنگاران از عدم مصونیت جانی و کاری شان به اوج خود رسیده است.
در حالی که جامعه رسانهیی در افغانستان نگران وضعیت شان در ساحه کار، در شهر و خانه شان اند و انتظار دارند که مسوولان در نظام و در نهادهای امنیتی با کار معنادار و با نتیجه به داد آنان برسند، با تأسف مسوولان با گفتن تسلیت و یا صادر کردن اعلامیه در تقبیح چنین جنایات و تاکید بر تعقیب قضیه، اکتفا کردهاند که این گونه برخورد برای جامعه رسانهیی افغانستان به هیچ عنوان قابل قبول نیست، کارکنان رسانهها میگویند که از چنین موضع گیری و تسلیت گفتنها خسته شده اند.
آنان دلیل میآورند که در طول سال جاری و سال های گذشته شمار زیادی از خبرنگاران در کشور کشته شدند بر رسانههای زیادی حمله صورت گرفت مسوولان همیشه از تحقیق قضیه، مؤظف کردن هیأت و تعهد بر همهگانی کردن نتایج تحقیق سخن گفتند، مگر مردم از پیشرفت هیچ قضیهیی آگاه نشدند و در طول سال ها به هیچ پروندۀ چنین جنایتها رسیدهگی نشد، یکی از دلایلی که به هراس افگنان و سازمانهای تروریستی جسارت بخشیده است که خبرنگار کشی کنند، نادیده گرفتن جرم و جنایات است که در برابر خبرنگاران اعمال شده است .
همه میدانند که کشتار خبرنگاران ادامۀ جنایات نابخشودنی تروریستان در برابر مردم است که در تضاد با ارشادات دین اسلام، فرهنگ افغانی و روحیۀ صلح است، این رویدادها بحران و جنگ موجود را دشوار و طولانی میکند، مگر تنها این گفتهها کافی نیست برای مهار چنین زشتیها چه کارهایی شده است؟
دولت افغانستان، احزاب سیاسی و فعالان مدنی کشتارهای هدفمند از ترور خبرنگار تا ترور عالم دین و یک فعال مدنی و یا سیاسی را به طالبان نسبت میدهند، طالبان هم نقش شان را در چنین ترورها رد میکنند، مگر مسوولان نهادهای امنیتی طالبان را به کتمان واقعیتها هم متهم میکنند.
اگر طالبان در این ترورها نقش ندارند و اگر دولت متعهد به پیگیری این گونه قضایا است مگر به عاملان این جنایات دسترسی ندارد، بهتر است که نهاد معتبر بینالمللی چون سازمان ملل و یا سازمان همکاریهای اسلامی در این خصوص وارد عمل شوند و در شناخت و به سزا رساندن عاملان این گونه جنایات مردم افغانستان را همکاری کنند، آن وقت است که مردم خواهند دانست که طالب چه کرد و داعش چه کرد.
مسوولان نظام باید بدانند که توطیه خطرناک علیه آزادی بیان و آزادی رسانهها در جریان است، هدف اولی و آخری این توطیه، خاموشی صدای رسانهها است که دولت آن را تلاش برای خاموشی صدای جمهوریت تعبیر کرده است. بدون شک نه نظام و نه مردم تسلیم چنین یک راهکار نامیمون خواهند شد کارکنان جامعۀ رسانهیی افغانستان که هر روز در غم و ماتم یک عضو از جامعه به سر میبرند، انتظار دارند که مسوولان به جای جلسات و یا هم اعلامیههای نمادین، وقت و انرژی شان را در کشف چهرههای نقابدار مصرف کنند که مسوول ریختاندن خون خبرنگار، فعال مدنی و یا هم عالم دین و یا کارکن نظامی اند، وقت آن رسیده است که نقاب از چهره این جنایتکاران دور کرده شود که مردم دشمن شان را بشناسند، تا باشد قتلهای زنجیرهیی خبرنگاران و کارمندان رسانهیی متوقف شود.
صائم